نابیغوله

یادداشت‌ها و خط‌خطی‌های روح الامین

نابیغوله

یادداشت‌ها و خط‌خطی‌های روح الامین

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پیامبر» ثبت شده است

ِاین مطلب شاید از حوصله ی مخاطب خارج باشد...لذا خواندنش اهلش را میخواهد.


نگاه قرآن به شخصی به نام محمد(ص)؛ به عنوان یک ولیِ الهی است. یک پیغمبر که بالای سرِ یک جامعه ی پیشرفته از لحاظ مسائل سیاسی و اجتماعی است و مسئولیت هدایت این جامعه را بعهده دارد. خب هدف این نیست که بگویم نگاه فقط این است و تمام، نه!

هدف این است که به این برسیم که چرا خدای متعال؛ درمورد آخرین پیغمبرش بارها میگوید اطیعوا الله و الرسول...اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و... .

نکته اول اینکه اگر فقط میگفت "اطیعوا الله" وبعدش "اطیعوا الرسول" را نمیگفت؛ خب اولین اشکال این هست که هرکسی ممکن است ادعا کندکه خدا را اطاعت میکند وطبق نظر خود، تشخیص دهد که اطیعوا الله را رعایت میکند. چه دشمن رسول باشد چه خود رسول چه هرکسی دیگر.


نکته ی بعد اینکه با بیان "اطیعوا الرسول" در حقیقت جلوی عمل های شخصی و برطبق نظرات شخصی و هوای نفس را میتووگیرد. یعنی ای مؤمنان و ای مسلمانان تا زمان ظهور و حتی بعدش؛ خودتان طبق نظرات شخصی خودتان نمیتوانید عمل کنید. یا رسول یا اولی الامر منکم؛ باید اطاعت شود.

این به این معنا نیست که نظرات همه باید عین ولیِ جامعه باشه؛ بلکه به این معناست که نظر هرکسی حتی اگر صد درصد مخالف نظر ولیِ جامعه هم باشد، دلیل نمیشود که امرِ ولیِ جامعه مُطاع نباشد.

که اگر اینطور نباشد؛ هرکسی که دشمن پیغمبر بشود میتواند دلیل داشته باشد که من نظرم با ایشان مخالف است پس دلیلی ندارد اطاعتش کنم.

مثال معاویه در مقابل امیرالمومنین(ع) مثال خوبیست. معاویه نمونه کسی است که دلیلی نمیبیند وقتی نظرش مخالف علی(ع) است، اطاعت بکند.

مثال نزدیکتر به ولایت؛ میشود ابن ملجم مرادی! و دریک کلام خوارج.

باز هم مثال نزدیک تر که میشود ابن عباس!

ابن عباس شخصیت جالبی دارد در تاریخ اسلام؛ یک شخص واقعا فقیه و جزء بزرگان زمان خود و اصحاب خاصه امیرالمؤمنین است.

اما همین آقای ابن عباس گاهی دچار شک میشود...مثلا دربعضی جنگها کنار امیرالمومنین و حتی بعدها کنار سیدالشهداء اما این شک کردن مقصود من نیست.

ابن عباس شخصیتی دارد که اگر تصمیم بگیرد و نظرش مخالف علی(ع) باشد؛ نه در همه ی مواقع اما گاهی عمل هم میکند به نظر خودش.

فرق مالک اشتر هم با ابن عباس همین است. مالک تشخیص بدهد ولو مخالف؛ عمل نمیکند. 

وقتی مالک اشتر نزدیک به خیمه معاویه شد در جنگ صفین؛ امیرالمؤمنین به او گفت که برگرد. خب خیلی سخت است که در آن حد به کشتن معاویه نزدیک باشی و او بگوید برگرد و تو هم برگردی!

بنظرم احتمال خیلی زیاد اگر بجای مالک؛ ابن عباس می بود؛ برنمیگشت...


ادامه دارد....